نوآوری چیست ؟ اصول و ابعاد نوآوری
در مطلب قبل با چیستی و ماهیت نوآوری آشنا شدیم و متوجه شدیم که نوآوری صرفا ساختن چیز جدید نیست و ابعاد متفاوتی از منظرهای مختلف دارد. در این مقاله سعی می کنیم از ابعاد مختلف نوآوری صحبت کنیم. و در نهایت به جمع بندی مناسبی از تعریف نوآوری دست یابیم.
1 – نوآوري بيانگر چيز جديد است:
مفهومي كه در تمام تعاريف نوآوري مطرح شده است اين است كه نوآوري بيانگر چيز جديد است (سوليوان و دولي، 2009) اما اينكه جديد چيست و چگونه جديد را از غير جديد تفكيك نمائيم موضوع مورد بحث است و اين امر باعث شده است كه پژوهشگران نوآوري را به طرق مختلف تعريف نمايند درحاليكه برخي از پژوهشگران (واكر، 2006) معتقداند جديد بودن به تنهايي كفايت نميكند بلكه خلاقيت بايد تبديل به شكل قابل استفاده شود تا نوآوري ناميده شود ولي هيچ معياري براي نو بودن آن ارائه نميدهد. روگرس (2003) معتقد است كه جديد بودن مفهوم نسبي است بنابراين يك نوآوري ممكن است براي يك فرد، سازمان، صنعت و حتي يك جامعه جديد باشد درحاليكه ديگران قبلاً به دانش آن دسترسي داشتهاند و حتي آنرا بكار گرفتهاند بنابراين معيار نو بودن تابع واحدي است كه آنرا توليد، بازتوليد و يا از ديگران اقتباس مينمايد. اگر واحدي براي اولين بار محصول، فرآيند و يا مدل كسب و كاري را خلق كرده باشد و يا آنرا از سازمانهاي ديگر خريداري، اقتباس و يا انتقال دهد آن محصول، فرآيند و يا مدل كسب و كار براي آن سازمان نوآوري محسوب ميشود.
2 – نوآوري معبر تغيير و تحول است:
نوآوري منجر به تغييرات مثبت و آگاهانه در سازمان ميشود اين تغييرات ميتواند در توليدات، فرآيندها، مدل كسب و كار، بازاريابي، جنبههاي ساختاري و سازماني اتفاق بيافتد در اين مفهوم، نوآوري بعنوان نتيجه فرآيند خلق و يا اقتباس نوآوري تلقي شده است. يعني تحولي كه در سازمان ايجاد شده است(سوليوان و دولي، 2009).
3 – نوآوري نوعي فرآيند است:
نوآوري دربرگيرنده فرآيند شناسائي نياز، توليد يا اقتباس ايده، عملياتي كردن ايده و استفاده از آن ميباشد بنابراين نوآوري دربرگيرنده عواملي است كه به ترتيب پيشبيني شده انجام ميشود. ولي شكل فرآيند نوآوري و عوامل تشكيل دهنده آن برمبناي ديدگاههاي مختلف، حوزههاي مختلف نوآوري، نحوه كسب نوآوري، چرخه عمر نوآوري و وضعيت شركتهاي نوآور متفاوت است(كمال؛ 2006).
4 – نوآوري ارزش افزاست:
نوآوري باعث افزايش ظرفيت و توانمنديهاي فني و مديريتي سازمان، بهبود بهرهوري سازمان، ايجاد رويههاي كاري بهتر، ايجاد مزيت رقابتي و انعطافپذيري بيشتر در مواجه با تحولات محيطي ميشود و ابزاري بر رشد اقتصادي، حفظ و بقاء سازمانهاست (جوهانسن، 2009) بنابراين زمانيكه خلاقيت به فناوري، محصول و … تبديل شود و براي سازمان و مشتريانش ارزشافزائي كند به نوآوري تبديل ميشود. ارزشافزائي براي مشتري ميتواند در قالب كاهش هزينه، بهبود شرايط زندگي كاري، كاهش مسائل ايمني محيط كار، افزايش درآمد و در نهايت بهبود شرايط رقابتي مشتري، خود را نشان دهد.
5 – خلاقيت مقدمه نوآوري است:
خلاقيت ايجاد چيز جديد است درحاليكه نوآوري عملياتي كردن موفقيتآميز فني و اقتصادي خلاقيت است، به عبارت ديگر نوآوري فرآيند خلاقي است كه دو يا چند مفهوم به شيوه بديعي با هم تركيب ميشوند تا چيزي را خلق نمايند كه قبلاً ناشناخته بوده است و ارزش خاصي ايجاد كنند كه قبلاً وجود نداشته است.
بيان موارد فوق نشان ميدهد كه دامنه نوآوري گسترده و متنوع است بطوريكه علاوه بر موارد فوق، بعضي نوآوري را خلق دانش جديد ميدانند و بعضي ديگر آنرا محصول و نتيجه دانش جديد تلقي ميكنند و معتقداند دانشي كه در آن نوآوري نهفته است منجر به شيوه تفكر جديدي ميشود و در نتيجه دانش جديد خلق ميشود اين فرآيند مستمر استفاده از دانش و توليد دوباره دانش منجر به حركت مستمر چرخه دانش خواهد شد.
بنابراين اگر ابعاد فوق را در هم تركيب نمائيم تعريف جامعي كه ميتوان از نوآوري ارائه كرد اين است كه نوآوري فرآيندي است كه از طريق آن ايدهها، محصولات، رويهها و فناوريهاي جديد خلق شده و دوباره اختراع ميشود، توسعه مييابد، نشر داده ميشود و اقتباس شده و مورد استفاده قرار ميگيرد. ممكن است در داخل سازمان و يا خارج از آن خلق شده باشد اما براي اقتباسكننده آن جديد است و داراي ظرفيت ايجاد و يا افزايش ارزش جديد براي اقتباسكننده است. بنابراين نو بودن براي نوآوري شرط لازم است ولي شرط كافي اين است كه با ارزش افزوده و يا بهبود براي سازمان و مشتري توام شود(رام، ریو و یو، 2010).
بدون دیدگاه